رویای خدا-۴

دلم تنگه خدا. بی مقدمه میگم.سمت هر دری رفتم با حکمتت بستیش.من از رحمت تو نا امید نیستم.اما چشمام داره بی این سیاهی عادت میکنه. .خواهش میکنم.فقط یه در...

خدایا ُنیاز به  هیچکس ندارم. شکرت


امشبم برای تو حرف میزنم. تو مثل ما بنده ها با اون همه بزرگی وقت دلتنگی خودتو بزرگ نمیبینی.


دلم تنگه خدا. بی مقدمه میگم.سمت هر دری رفتم با حکمتت بستیش.من از رحمت تو نا امید نیستم.اما چشمام داره بی این سیاهی عادت میکنه. .خواهش میکنم.فقط یه در...


خدایا.من به این دنیا کاری ندارم.به این کشور کاری ندارم.به این شهر هم کاری ندارم.من به این آدما که حتی یه کلمه از حرفاشونو نمیفهمم.به این کوه ها که دورمو گرفته.به درختای بید مجنون هم دیگه کاری ندارم.اما با پدرم خیلی کار دارم خدا.خیلی زیاد.

من نمیخوام بدونم پژاک داره چیکار میکنه یا پ. ک. ک داره چه تصمیمی میگیره .

من  نمیخوام ببینم بابا هر روز صبح زیر ماشینشو نگاه میکنه که مبادا... . نمیخوام ساعت ۲صبح زنگ بزنن و بابا هراسون پاشه بره .من نمیخوام بابا هر روز به مامان بگه که شما برین و مامان بگه تنهات نمیزارم.خدایا نمیخوام. دیگه نمیخوام تا صبح بالا سر بابا بشینم و نگاهش کنم که مبادا از یه لحظه دیدنش محروم شم.خدایا.همه چی مثل اول شه.خواهش میکنم

خدایا.تنها پناهم رو تو پناهت بگیر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد